عشق آتشین من
یه کلبه پر از عشقولانه ها 
قالب وبلاگ
نويسندگان

 

چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند.

آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم شکایت از زندگی بود. استادشان در حین صحبت آنها قهوه آماده می کرد. او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجوها خواست که برای خود قهوه بریزند. 


موضوعات مرتبط: داستان های خواندنی
برچسب‌ها: عشق اتشین منداستانقهوه
ادامه مطلب
[ جمعه 26 آبان 1391 ] [ 22:47 ] [ hot lover ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

صفای چشمای مهربونتون که وبکده من رو قابل دیدهاتون دونستید.امیدوارم دلای عاشقتون همیشه گرم و شاد باشه.اگه محبت کنید نظر بدید ممنون میشم
امکانات وب